کد مطلب:270672 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:240

سوره رعد و پیوستگی حجت
سومین آیه ای كه به دائمی بودن حجج الهی تصریح دارد; این آیه است:

(اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْم هاد) [1] .

«[ای پیامبر!] تو فقط هشدار دهنده ای، وبرای هر قومی رهبری است.»

شروع این سوره با شروع دو سوره فاطر ومؤمنون متفاوت است.

این سوره از آیات كتاب و حقانیت قرآن و از موضع گیری اكثر مردم در برابر این كتاب آسمانی، سخن می گوید. [2] .

چرا قرآن حق است؟ و چرا اكثر مردم ایمان نمی آورند؟

حقانیت قرآن از آن جا است كه فرستاده آن خداوندی می باشد كه خالق و مدبّر اشیا است و با نظام و قانون خاصّی هستی را به پا داشته، و خورشید و ماه را مسخر كرده، و هستی را زمان مند نموده است. استواری سقف دنیا و قدرت و تسخیر و تدبیر، انسان را به یقین می رساند، و او زبان به حقانیت خداوند و كتاب می گشاید.

نحوه استقرار زمین و وجود كوه ها و آب هایی كه از دو جنس متفاوت هستند، و ثمراتی كه هر یك جفت دیگری هستند، و چگونگی ارتباط شب و روز آدمی را به تفكر دعوت می كند، تا از تكثّر و ارتباط خاص آن ها و نظام حاكم بر هر كدام، به وحدت مدبّر و خالق، راه یابد.

با مطالعه در مایع حیاتی به نام آب و ثمراتی كه از آن نشأت می گیرد، انسان به تعقل وادار می شود تا بسنجد تنها آنچه ثابت و ماندنی است، خداوند خالق و مدبر است و غیر او باطل و از بین رفتنی است.

چرا آن ها ایمان و گرایش به حق و كتاب ندارند؟

چون ادامه حیات خود را باور ندارند و می گویند: مگر می شود انسانی كه بعد از مرگ به خاك بدل می شود، حیات و خلقت جدیدی داشته باشد؟! آنان كسانی هستند كه وجود عظیم انسانی را در قفس دنیا محبوس كرده و بر دست و گردن خود زنجیر اسارت زده اند.

وقتی من تا آخر عمرم از فاصله دو روستا بیش تر نمی گذرم و حداكثر راهی را كه باید بروم، ده كیلومتر است، ماشین و هواپیما و جتِ مافوق صوت را می خواهم چكار؟! وقتی كه خود را به همین دنیا محدود می بینم، كتاب هدایت به دنیای دیگر را باور ندارم، ونمی خواهم.

قرآن می فرماید:

(... وَالَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ) [3] .

«وكسانی كه به آخرت ایمان می آورند، به آن [قرآن نیز] ایمان می آورند»

كسانی كه به بیش از دنیا گرایش دارند، به كتاب و راهنمای آن عالم نیاز دارند.

(اَلَّذینَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ) [4] .

«خودباختگان كسانی اند كه ایمان نمی آورند»

آن ها كه به خود ظلم كردند و سرمایه های وجودی خویش را به بار ننشاندند و دچار خسران و زیان شدند و خود را به كم تر از آنچه بودند فروختند، آن ها ایمان نخواهند آورد، و گرایش در آن ها شكل نخواهد گرفت.

راستی! از این انسان عجب نیست كه با وجود آیات محسوس و مشهود در درون خویش و در اطراف خود، به ادامه حیات خویش بی ایمان است و این همه سرمایه و استعداد را در این قفس دنیا محدود كرده است؟!

انسان منحرف بر دروازه های دل خود قفل زده و از آنچه او را به رفتن دعوت می كند بیزار است، و آیات دیگری را می خواهد كه با خواسته های محدود و هوس ها و آرزوهای بی مقدارش هماهنگ باشد! آیاتی كه بودنش را توجیه كند، و شعله شهواتش را دامن زند،و مسئولیت ها را از او بردارد، و او را آزاد بگذارد تا هر هوسی دارد آن را برآورده سازد.

اما چگونه می شود خداوند حكیم كه خالقیت و ربوبیت و الوهیت و تدبیر را با هم جمع كرده و این گونه نظام هستی را هدف مند و با جمال و اتقان اجل بنا گذاشته، آدمی را به خود رها كند تا بسوزد و در غل و زنجیر توهم و جهل و هوس گرفتار آید؟! خدا او را به خود وانگذاشته و به او اجازه نمی دهد از حق تجاوز كند كه با تفكر و تعقل در این نظام، مبدأ نمایان است و مقصد جهان نیز روشن است.

(اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْم هاد) [5] .

«[ای پیامبر!] تو فقط هشدار دهنده ای، و برای هر قومی رهبری است»

خداوند تو را رسولِ منذر این امت قرار داده و در این مرحله كه آن ها بر ماندن خود در دنیا لجاجت دارند، وظیفه تو انذار است، كه از ارزش آن ها بگویی و از ادامه و استمرار حیات، آنها را خبر دهی و تنها كتاب هدایت را قرآن معرفی كنی.

خداوند برای هر قومی هادی گذاشته است تا آن ها را به حق هدایت كند. این از سنت های جاری الهی در بین بشر است كه او را بدون هادی نخواهد گذاشت، هرچند مردم به هادی های خود جفا كنند و از آن ها روی برگردانند.

آیات نشان می دهد كه اعجاز قرآن در هدایت گری است، و كفّار از آن غافل اند و آن را باور ندارند. آن ها چیزی را می خواهند كه چشم های شان را پر كند و هوس های شان را برآوَرَد، نه این كه دل های آن ها را جلا دهد و حق را نشان دهد.

این سوره در ادامه، اهل تأمل و تعقل را می طلبد كه روی خود را به دنیای جدیدی بگشایند و به حقارت دنیایی كه به آن دل بسته اند، پی ببرند.

این سه آیه از سه سوره، كه هر سه مكی و در آغاز دعوت رسول نازل شدند بررسی شد، تا ابتدای دعوت، همراه با این معرفت باشد كه آدمی به حجّت و رسول و هادی و منذر و مبشّر و ولی نیازمند است. این نیاز تعبدی نیست، بلكه با بررسی زمینه هایی از وجدان، هستی و از خالق كه برای هر بیگانه و بی اعتقاد به قرآن، حجّت و برهان است، فهمیده می شود.

بعد از بررسی آیات به مرور كلمات نورانی نهج البلاغه می پردازیم. باشد كه خداوند ما را با خویش آشنا كند و از نور هدایت كلام اولیائش بهره مند نماید!


[1] رعد، 7.

[2] مانند دو سوره گذشته مراجعه به سوره لازم است.

[3] انعام: 92.

[4] انعام: 12.

[5] رعد: 7.